مرجع سرفصل منجی در ادیان سفیران موعود

منجی در ادیان

بایگانی

۲۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

مسیحیان و مسلمانان در این جهت اتفاق نظر دارند که حضرت مسیح‌علیه السلام به آسمان‌ها رفته و الآن زنده است، گرچه در خصوصیات آن با هم اختلاف نظر دارند. مسیحیان می‌گویند: حضرت مسیح‌علیه السلام به دار آویخته شد و سه روز بعد از کشته شدن و دفن شدن از قبر بیرون آمد و به آسمان‌ها صعود کرد.ولی مطابق نظر مسلمانان که از ظاهر آیات قرآن برگرفته شده حضرت مسیح‌علیه السلام به دار آویخته نشد و کشته نشد بلکه مستقیماً به آسمان‌ها رفت و کس دیگری به جای او به دار آویخته شد.
حضرت مسیح‌علیه السلام سی ساله بود که به نبوت مبعوث شد و سه سال هم مبعوث به رسالت بود و در سن سی و سه سالگی به سوی آسمان رفت.
ابوالفضل عبداللَّه بن محمد بن صدیق غماری می‌گوید: «قول صحیحی که محدّثان و مورّخان همچون ابن جریر و ابن کثیر و دیگران بر آن اعتماد کرده‌اند این است که مسیح‌علیه السلام در حالی که سی ساله بود بر وی وحی شد و در روی زمین مکث کرد تا در سن سی و سه سالگی به آسمان رفت، و این قولی است که جمهور علما بر آن اعتماد کرده‌اند».[1]
در مورد حکمت رفتن حضرت مسیح‌علیه السلام به آسمان در حالی که زنده است با وجودی که معجزه بوده و خرق نظام طبیعی است ممکن است این‌گونه توجیه کنیم:
اولاً: چون حضرت مسیح‌علیه السلام رهبر مسیحیان جهان به شمار می‌آید نزول و فرود آمدن او بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و تشریک مساعی با حضرت می‌تواند در جلب توجه مسیحیان که جمعیت بسیاری را تشکیل می‌دهند بسیار مؤثّر باشد.
ثانیاً: در مورد این‌که چرا حضرت مسیح‌علیه السلام تاکنون زنده مانده شاید بدین جهت باشد که تحت تربیت خاص الهی قرار گرفته تا در عصر ظهور بتواند در برپایی حکومت عدل گستر جهانی حضرت مهدی‌علیه السلام سهم داشته باشد.
ثالثاً: این‌که حضرت مسیح‌علیه السلام به آسمان‌ها برده شد ممکن است بدین جهت باشد که آمدن پیامبری جدید و اولی العزم یعنی حضرت محمّدصلی الله علیه وآله متوقف بر رفتن پیامبر سابق و نسخ شریعت او است؛ زیرا دو حجت خدا در عرض هم در روی زمین امکان‌پذیر نیست، همان‌گونه که در علم کلام به آن اشاره شده و بر آن اقامه برهان شده است.
در انجیل یوحنّا آمده است: «روزی از روزها عیسی به مردم فرمود: من با شما در وقت کمی هستم، سپس به سوی آن‌که مرا فرستاد باز می‌گردم زود است که شما مرا دنبال کرده و جست و جو کنید ولی مرا نخواهید یافت. و آنجایی که من هستم شما استطاعت و قدرت ندارید که بیایید».[2]
و نیز آمده است: «از من شنیدید که به شما چه می‌گویم من می‌روم و سپس به سوی شما بازمی گردم و خوشحال خواهید شد؛ زیرا پدر از من بزرگ‌تر است. من به طور حتم از الآن به آن امر قبل از حدوثش خبر دادم تا وقتی که حادث شد به آن ایمان آورید. من سخن را بعد از آن طولانی نخواهم کرد، زیرا آقای این جهان خواهد آمد».[3]
و نیز آمده است: «بعد از مدت اندکی مرا نخواهید دید، آن‌گاه بعد از مدت اندکی مرا مشاهده خواهید کرد... شما نیز الآن محزون خواهید شد ولی من زود بر خواهم گشت، و شما را می‌بینم که قلب‌هایتان شاد خواهد شد و کسی نمی‌تواند این شادی را از شما سلب کند... من از جانب پدر خارج شده و به این جهان آمدم، ولی الآن این جهان را رها می‌کنم و به سوی پدر می‌روم».[4]
قرآن کریم در چند موضع به این مطلب اشاره کرده است:
در سوره نساء آمده است: « وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلی مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظِیماً وَقَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَما قَتَلُوهُ وَما صَلَبُوهُ وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِ‌ّ وَما قَتَلُوهُ یَقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَکانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً»؛[5] «و (نیز) به خاطر کفرشان و تهمت بزرگی که بر مریم زدند. و گفتارشان: که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم. در حالی که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند، لکن امر بر آن‌ها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او را اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند. و قطعاً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است. و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این‌که پیش از مرگش به او (حضرت مسیح) ایمان می‌آورد، و روز قیامت، بر آن‌ها گواه خواهدبود».
و نیز می‌فرماید:« إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلا...»؛[6] «(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم زمانی که تو را به روح القدس تقویت کردم که در گاهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن می‌گفت...».
رابعاً: ممکن است که زنده بودن حضرت مسیح‌علیه السلام تا بدین مدت به جهت صحّه گذاردن بر طول عمر حضرت مهدی علیه السلام باشد مطابق قاعده معروف: «بهترین دلیل بر امکان یک شیی‌ء وقوع آن است». همان‌گونه که در حکمت طول عمر حضرت خضر به همین نکته اشاره کرده است.
سدیر صیرفی در حدیثی از امام صادق‌علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: «وامّا العبد الصالح الخضرعلیه السلام فإنّ اللَّه تبارک وتعالی ما طول عمره لنبوّة قدّرها له ولا لکتاب ینزّله علیه ولالشریعة ینسخ بها شریعة من کان قبلها من الانبیاء ولا لإمة یلزم عباده الإقتداء بها، ولالطاعة یفرضها له، بلی انّ اللَّه تبارک وتعالی لمّا کان فی سابق علمه ان یقدّر من عمر القائم‌علیه السلام فی ایام غیبته ما یقدّر وعلم ما یکون من انکار عباده بمقدار ذلک العمر فی الطول، طوّل عمر العبد الصالح من غیر سبب اوجب ذلک إلاّ لعلة الاستدلال به علی عمر القائم‌علیه السلام، ولیقطع بذلک حجة المعاندین لئلا یکون للناس علی اللَّه حجة»؛ «و امّا عبد صالح یعنی خضر، پس خداوند تبارک و تعالی به جهت نبوّتی که برای او تقدیر کرده باشد عمر او را طولانی نکرد، و برای کتابی که بر او نازل کند یا شریعتی که بدان، شریعت انبیای پیشین را نسخ کند یا امامتی که اقتدای به آن بر بندگانش لازم باشد، یا طاعتی که آن را برای او فرض نماید، عمر او را طولانی نکرد، بلکه همانا خداوند تبارک و تعالی چون در علم سابق خود طول عمر قائم -علیه السلام - را در ایام غیبتش به آن اندازه که مقدّر کرده تقدیر نموده بود و از طرفی می‌دانست بندگانش این مقدار از عمر طولانی را انکار می‌کنند لذا عمر عبد صالح را بدون جهت دیگر طولانی کرد تا دلیلی بر عمر قائم‌علیه السلام باشد، و نیز تا به واسطه آن حجت و استدلال معاندین قطع گردد تا برای مردم بر خداوند حجتی نباشد».[7]



پی نوشت:

[1] اقامة البرهان علی نزول عیسی فی آخرالزمان، ص 90 - 92.
[2] انجیل یوحنّا،اصحاح 7، ص 312، رقم 33 - 34.
[3] انجیل یوحنّا، اصحاح 14، ص 339، رقم 28 - 30.
[4] همان، اصحاح 16، ص 345، رقم 16 - 28.
[5] سوره نساء، آیات 156 - 159.
[6] سوره مائده، آیه 110.
[7] اکمال الدین، ص 357، ح 50، غیبت طوسی، ص 172، بحارالانوار، ج 51، ص 222، ح 9.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۶
عباس البوعبادی

موضوع بازگشت حضرت مسیح‌علیه السلام از آسمان به زمین مسأله‌ای است که در عهد جدید و قرآن کریم و روایات فریقین شیعه و سنی به آن اشاره شده است.
الف - عهد جدید
در انجیل یوحنّا آمده است که حضرت مسیح‌علیه السلام به شاگردانش فرمود:«از من شنیدید، به شما می‌گویم: من می‌روم و سپس به سوی شما باز می‌گردم...».[1]
و نیز در رؤیای یوحنّای لاهوتی آمده است: «آگاه باش! او از میان ابرها خواهد آمد، زود است که هر چشمی او را ببیند، حتی کسانی که در او طعن زدند...».[2]
و نیز فرمود: «آگاه باشید من آن همان کسی هستم که با عجله خواهم آمد. خوشا به حال کسی که گفته‌های نبوی را در این کتاب حفظ می‌کند».[3]
و نیز فرمود: «آگاه باشید! من همان کسی هستم که با عجله می‌آید و همراه من جزایی است که با آن هرکس را به اندازه عملش خواهم داد».[4]
ب - قرآن کریم
با مراجعه به قرآن کریم پی خواهیم برد که در این کتاب مقدس نیز به این موضوع در آیات متعددی اشاره شده است:
1 - خداوند سبحان می‌فرماید: « وَ یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً»؛[5] «و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهدگفت...».
ابن جریر طبری به سندش از ابن زید در تفسیر این آیه نقل کرده که گفت: «عیسی در گهواره با آنان سخن گفت، و زود است که با آن مردم هنگامی که دجّال کشته شود در حالی که پیر است سخن بگوید».[6]
2 - و نیز می‌فرماید: « إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَ عَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً)؛[7] «(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم فرمود: یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم زمانی که تو را به روح القدس تقویت کردم که در گاهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن می‌گفت...».
سیوطی بعد از کلمه «وکهلاً» می‌گوید: از این آیه استفاده می‌شود که حضرت مسیح‌علیه السلام قبل از قیامت نزول خواهدکرد.[8]
3 - و نیز می‌فرماید: « وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً»[9]؛ «و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر این‌که پیش از مرگش به او (حضرت مسیح‌علیه السلام) ایمان می‌آورد، و روز قیامت بر آن‌ها گواه خواهد بود».
معنای آیه این است: هیچ یک از اهل کتاب نیست جز آنکه به عیسی ایمان خواهد آورد و این مسأله هنگام نزول آن حضرت در آخرالزمان است.
ابی هریره از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود:«قسم به کسی که جانم به دست اوست نزدیک است که در بین شما فرزند مریم به عنوان حَکَم عدل فرود آید، آن‌گاه صلیب را می‌شکند و خوک را می‌کشد و وضع جزیه می‌کند و به حدّی مال زیاد پخش می‌کند که هیچ کس آن را قبول نمی‌کند، تا این‌که یک سجده بهتر از دنیا و آنچه در آن است می‌باشد. سپس ابوهریره گفت: اگر خواستید بخوانید: « وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ».[10]
4 - و نیز می‌فرماید: « وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها»؛[11] «و او (مسیح) سبب آگاهی در روز قیامت است، زیرا نزول عیسی گواه نزدیکی رستاخیز است) هرگز در آن تردید نکنید...».
ابن حبّان در صحیح خود عنوانی را با این تعبیر آورده است: «ذکر البیان بانّ نزول عیسی من اعلام للساعة»، ذکر بیان این‌که نزول عیسی از نشانه‌های قیامت است. آن‌گاه به سند خود از ابن عباس نقل کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله درباره آیه «وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» فرمود: مقصود به آن نزول عیسی بن مریم قبل از روز قیامت است.[12]
ابوحیان می‌گوید: «ظاهر این است که ضمیر در « و انّه لعلم للساعة» به عیسی بازمی گردد؛ زیرا ظاهر در ضمائر سابق آن است که همگی به او باز می‌گردد».[13]
ج - روایات
بخاری به سند خود از ابی هریره نقل کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «چگونه است شما را هنگامی که فرزند مریم در میان شما فرود آمده و حال آن‌که امام شما از بین شما است».[14]
ابو سعید خدری از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز بجای می‌آورد».[15]
عمران بن حصین از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «همیشه طائفه‌ای از امت من بر حق بوده و بر دشمنان خود غالبند تا آنکه امر خداوند تبارک و تعالی فرا رسد.و در آن هنگام است که عیسی بن مریم فرود آید».[16]
شیخ صدوق ره به سندش از محمدبن مسلم ثقفی نقل کرده که گفت:از امام ابوجعفر محمدبن علی‌علیه السلام شنیدم که فرمود: «القائم منّا منصور بالرعب... و ینزل روح اللَّه عیسی بن مریم فیصلّی خلفه»،[17] «قائم از ما به ترس یاری شده... و روح خدا عیسی بن مریم فرود می‌آید و در پشت سر او نماز می‌گزارد».
در روایات به محلّ فرود حضرت مسیح‌علیه السلام نیز اشاره شده است:
طبرانی به سندش از اوس بن اوس ثقفی نقل کرده که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «عیسی بن مریم کنار مناره سفید در شرق دمشق فرود خواهدآمد».[18] نووی در شرح صحیح مسلم می‌گوید:«و مناره الآن در شرق دمشق موجود است و این از فضائل دمشق به حساب می‌آید».[19]



پی نوشت:

[1] انجیل یوحنّا، اصحاح 14، ص 339، رقم 28 - 30.
[2] رؤیای یوحنّای لاهوتی، 1 / 801 / 7.
[3] همان، 22 / 831 / 7.
[4] همان، 22 / 831 / 12.
[5] سوره آل عمران، آیه 46.
[6] جامع البیان، ج 3، ص 371.
[7] سوره مائده، آیه 110.
[8] تفسیر جلالین، ص 126.
[9] سوره نساء، آیه 159.
[10] صحیح بخاری، ج 4، ص 143، صحیح مسلم، ج 1، ص 93.
[11] سوره زخرف، آیه 61.
[12] صحیح ابن حبّان، ج 15، ص 228.
[13] البحرالمحیط، ج 9، ص 386.
[14] صحیح بخاری، ج 4، ص 143، صحیح مسلم، ج 1، ص 94.
[15] کنزالعمال، ج 14، ص 266، ح 38673.
[16] مسنداحمد، ج 4، ص 429.
[17] کمال الدین، ص 330، ح 16.
[18] المعجم الکبیر، ج‌1، ص 217، ح 59، و ج 19، ص 196.
[19] شرح صحیح مسلم، ج 18، ص 67.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۳
عباس البوعبادی

تعبیر به «فرزند انسان» بر زبان حضرت عیسی‌علیه السلام - بنابر نقل اناجیل - فراوان است. و در این‌که مقصود از آن کیست، آیا همان مسیح است یا شخص دیگری، در آن اختلاف است. قدمای مسیحیت معتقد بودند که مقصود ازآن خود حضرت مسیح‌علیه السلام است. ولی به نظر می‌رسد که با ملاحظه موارد مختلف از این تعبیر در اناجیل، مقصود از «فرزند انسان» شخص دیگری باشد. همان شخصی که به دنبال مجد و عظمت مسیح‌علیه السلام است. لذا در انجیل یوحنّا از حضرت عیسی نقل کرده که فرمود:«من به دنبال مجد و عظمت خود نیستم، بلکه در آنجا کسی است که عظمت مرا طلب کرده و حکم خواهد کرد».[1]
از این عبارت استفاده می‌شود که فرزند انسان که در تعبیرات حضرت مسیح‌علیه السلام به آن اشاره شده و از او نیز تمجید شده است کسی غیر از حضرت مسیح‌علیه السلام است.
در انجیل متّی آمده است: «و چون یسوع به نواحی قیصریه رسید از شاگردانش سؤال کرد: در گفتار مردم «فرزند انسان» چه کسی است؟ آنان گفتند: برخی می‌گویند: او یوحنّای معدان است. و برخی دیگر او را همان ایلیا می دانند. و عده‌ای دیگر او را ارمیا یا یکی از انبیا می‌دانند. حضرت مسیح‌علیه السلام روبه شاگردان کرده و فرمود:من در نظر شما چه کسی هستم؟ پطرس جواب داد: تو مسیح پسر خدای حیّ می‌باشی. آن‌گاه حضرت فرمود: به حقّ بر شما می گویم: از میان حاضرین در اینجا کسانی هستند که طعم مرگ را نمی‌چشند تا فرزند انسان را مشاهده کنند که در ملکوتش می‌آید».[2]
از این عبارت استفاده می‌شود که «فرزند انسان» کسی غیر از مسیح است.
و چون حضرت مسیح‌علیه السلام از ناحیه کاهنان یهود دستگیر شد و محکمه قضاوت برای او برپا گشت، بزرگ کاهنان از او سؤال کرد: «آیا تو مسیح پسر مبارک هستی؟ یسوع فرمود: من همانم، و در آینده «فرزند انسان» را خواهید دید که در طرف راست قدیر (خدای عزوجل) نشسته و در میان ابرها می‌آید».[3]
با این عبارات انسان اطمینان پیدا می‌کند که «فرزند انسان» شخصی غیر از مسیح‌علیه السلام است و او فردی غیر از امام مهدی علیه السلام نیست.
لذا در انجیل متّی آمده است:« و همان‌گونه که برق از طرف آسمان مشرق خارج می‌شود و تا مغرب درخشندگی دارد، همچنین است آمدن فرزند انسان».[4]
و نیز آمده است:«به همین جهت شما آماده باشید؛ زیرا در ساعتی که توقع آن را ندارید «فرزند انسان» خواهدآمد».[5]
و در انجیل لوقا آمده است:«باید کمرهای شما محکم بسته شده، و چراغ‌های شما روشن باشدو شما همانند افرادی باشید که به انتظار بازگشت بزرگشان از عروسی است تا چون بیاید و درب را بکوبد همان لحظه درب را باز نمایید. خوشا به حال آن خدمت‌کارانی که هرگاه بزرگشان آمد آنان را بیدار ببیند... پس شما نیز آماده باشید؛ زیرا در ساعتی که توقّع ندارید فرزند انسان می آید».[6]
در روایات اسلامی نیز به این موضوع اشاره شده است.
شیخ صدوق‌رحمه الله به سندش از امام رضاعلیه السلام از پدرانش‌علیهم السلام از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کرده که به او عرض شد: ای رسول خدا! چه وقتی قائم از ذریّه شما خروج خواهد کرد؟ حضرت فرمود: «مثله مثل الساعة لایجلّیها لوقتها إلّا هو ثقلت فی السموات و الأرض لایأتیکم الّا بغتة»[7]؛ «مثل او همانند قیامت است به جز او وقتش را آشکار نمی‌کند. در آسمان‌ها و زمین سنگین است نمی‌آید شما را مگر ناگهانی».



پی نوشت:

[1]انجیل یوحنّا،اصحاح‌8، ص 317، رقم 50.
[2] انجیل متّی، اصحاح 16، ص 82 - 84، رقم 13 - 28.
[3] انجیل مرقس، 14 / 173 / 61 - 62.
[4] انجیل متّی، اصحاح 24، ص 104، رقم 27.
[5] همان اصحاح 24، ص 105، رقم 44.
[6] انجیل لوقا، اصحاح 12، ص 238، رقم 35 - 40.
[7] کمال الدین، ص 373، ح 6.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۳
عباس البوعبادی

از اناجیل استفاده می‌شود که وقت ظهور منجی و به تعبیر دیگر وقت حدوث ملکوت الهی و آسمانی در روی زمین آخرالزمان است، بعد از آنکه بشریت مهلت لازم را برای رشد و درک و تکامل به سر آورده است.
حضرت مسیح‌علیه السلام درباره مقدمات قیام ملکوت الهی می‌فرماید: «و زود است که خبر جنگ‌ها و شایعه‌های آن را بشنوید، مبادا از آن‌ها فزع نمایید، زیرا چاره‌ای جز تحقق آن‌ها نیست، ولی در آن هنگام پایان تاریخ نیست».[1]
و نیز فرمود: «آن‌که تا نهایت و پایان تاریخ باقی می‌ماند او خلاصی دهنده است».[2]
این مطلب نیز مطابق آن چیزی است که در مصادر ما از پیامبرصلی الله علیه وآله رسیده است که وقت ظهور حضرت مهدی‌علیه السلام و برپایی دولتش را در آخرالزمان معرفی کرده است.
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «المهدی یخرج فی آخرالزمان»[3]؛ «مهدی در آخرالزمان خروج خواهدکرد».



پی نوشت:

[1] انجیل یوحنّا، اصحاح 24، ص 102، رقم 6.
[2] انجیل متّی، اصحاح 24، ص 103، رقم 13.
[3] غیبت طوسی، ص 178.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۹
عباس البوعبادی

از اناجیل استفاده می‌شود که دولت و حکومت منجی و موعود الهی، جهانی است و همه امّت‌ها را شامل می‌شود.
حضرت مسیح‌علیه السلام بعد از آنکه فتنه‌ها و بلاهایی که بشریّت قبل از قیام ملکوت الهی به آن‌ها مبتلا می‌شود را ذکر می‌کند، آن‌گاه به جهانی بودن این بشارت اشاره کرده و می‌فرماید: «و واجب است که قبل از تحقق آن این بشارت به جمیع امّت‌ها اعلان شود».[1]
و نیز از او نقل شده که فرمود: «و در آینده دور، مردم از شرق و غرب و شمال و جنوب می‌آیند و بر سر سفره در ملکوت خدا می‌نشینند».[2]
و این، همان مطلبی است که در روایات اسلامی نیز به آن اشاره شده است.
از امام باقرعلیه السلام درباره توسعه حکومت حضرت مهدی علیه السلام چنین رسیده که فرمود: «...ویبلغ سلطانه المشرق و المغرب، و یظهراللَّه عزوجلّ به دینه و لو کره المشرکون...»،[3] «و حکومت او مشرق و مغرب عالم را فراخواهدگرفت، و خداوند عزوجل به توسط او دینش را ظاهر خواهدکرد گرچه مشرکان کراهت داشته باشند».
صدوق ره به سندش از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود:«... و لأطهرنّ الأرض بآخرهم من اعدائی و لأمکّنه مشارق الارض و مغاربها... حتّی یعلن دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی»،[4] «.. و به طور حتم زمین را به توسط آخرین حجّت، از دشمنانم پاک خواهم کرد، و به طور حتم مشرق‌ها و مغرب‌های زمین را در اختیار او قرار خواهم داد...تا دعوت مرا علنی کرده و خلق را بر توحید من جمع نماید».
ابوداوود به سندش از ابی هریره نقل کرده که پیامبر در حدیثی فرمود: «ویهلک اللَّه فی زمانه الملل کلّها إلّا الاسلام»؛[5] «و خداوند در زمان او تمام ملت‌ها را به جز اسلام هلاک می‌کند».



پی نوشت:

[1] انجیل مرقس، اصحاح 13، ص 166، رقم 10.
[2] انجیل لوقا، اصحاح 13، ص 242، رقم 29.
[3] بحارالانوار، ج 52، ص 191، ح 24.
[4] اکمال الدین، ص 256، بحارالانوار، ج 52، ص 312، ح 5.
[5] سنن ابی داود، ج 2، ص 319، ح 4324، مسنداحمد، ج 2، ص 406.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۰
عباس البوعبادی

با مراجعه به اناجیل پی می‌بریم افرادی که دارای صفات ویژه و خاصی هستند می‌توانند در ملکوت الهی و حکومت عدل توحیدی مشارکت داشته باشند.اینک به برخی از این صفات اشاره می‌کنیم:
1 - اطاعت
در انجیل مرقس آمده است:«به حق بر شما می‌گویم: هرکس که ملکوت خدا را همانند طفل قبول نکند داخل در آن نمی‌شود».[1]
و در انجیل متّی آمده است:«به حق به شما می‌گویم:اگر بر نگردید و همانند اطفال نشوید داخل ملکوت آسمان‌ها نخواهید شد».[2]
می دانیم که طفل ضرب المثل در اطاعت و گوش فرا دادن است.
2 - صدق در ایمان
حضرت مسیح به شاگردان خود می‌فرماید:«من به شما می‌گویم: اگر نیکی شما بر نیکی کاتبان و فریسیان زیاده نگردد داخل ملکوت آسمان‌ها نخواهید شد».[3]
کاتبان و فریسیان همان علمای یهود بودند که متصدّی وضع دینی مردم در بنی اسرائیل آن زمان به شمار می‌آمدند و صفت ریا و دغلکاری بر آنان غلبه داشت و بدون این‌که از دین و شریعت اطلاعی داشته باشند به آن نسبت‌های بی ربط می‌دادند.
3 - عمل به احکام
حضرت مسیح‌علیه السلام به شاگردان خود فرمود: «هرکس که برای من می‌گوید: یا رب، یا رب، داخل ملکوت آسمان‌ها نخواهدشد، بلکه کسی در آن داخل می‌شود که به خواست پدرم که در آسمان‌ها است عمل می‌کند».[4]
4 - استضعاف
حضرت مسیح‌علیه السلام به شاگردان خود فرمود: «خوشا به حال شما ای فقیران! زیرا بر شما است ملکوت خدا، خوشا به حال شما ای گرسنگان در این زمان که در آینده سیر خواهید شد، خوشا به حال شما ای گریه کنندگان که در آینده خندان خواهید بود».[5]
5 - تقوا
حضرت مسیح‌علیه السلام به شاگردان خود فرمود:« و مثل ملکوت آسمان‌ها همانند شبکه و توری است که در دریا افکنده شده و از هر جنس در خود جای داده است. و چون پر می‌شود صیّادان آن را به کنار شطّ آورده و از آب بیرون می‌آورند. آن‌گاه نشسته و خوب را در تشتی قرار داده و بد را رها می‌سازند. این چنین خواهدبود پایان جهان؛ زیرا ملائکه می‌آیند و بدان را از خوبان جدا می‌کنند و در تنور آتش می‌اندازند...».[6]
شبیه این اوصاف نیز در روایات اسلامی به آن اشاره شده است:
مجلسی ره به سند خود از امام صادق‌علیه السلام نقل کرده که فرمود: «ورجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید لایشوبها شکّ فی ذات اللَّه، اشدّ من الحجر، لو حملوا علی الجبال لأزالوها... رجال لاینامون اللیل، لهم دویّ فی صلاتهم کدویّ النحل، یبیتون قیاماً علی اطرافهم، و یصبحون علی خیولهم، رهبان باللیل، لیوث بالنهار، هم اطوع له من الأمّة لسیّدها کالمصابیح، کأنّ قلوبهم القنادیل، و هم من خشیة اللَّه مشفقون. یدعون بالشهادة و یتمنّون ان یقتلوا فی سبیل اللَّه...»،[7] «و مردانی که گویا قلب‌هایشان تکّه‌های آهن است، هرگز شکّی در ذات خدا در آنان وارد نمی‌شود. محکم‌تر از سنگ است. اگر بر کوه‌ها سوار شوند آن‌ها را از جا می‌کنند... مردانی که شب را نمی‌خوابند، برای آنان در نمازشان زمزمه هایی همانند زمزمه زنبور است. شب را در حال قیام به پهلوهای خود بیتوته می‌کنند و صبح هنگام بر اسبان خود سوارند. آنان راهبان در شب و شیران در روزند. آنان مطیع‌تر نسبت به مولای خود از کنیزان نسبت به مولایشان می‌باشند. همانند چراغ‌ها. گویا که قلب‌هایشان همانند قندیل است. و آنان از خوف خدا خاشع اند. از خدا تقاضای شهادت می‌کنند و آرزو دارند که در راه خدا به شهادت برسند...».



پی نوشت:

[1] انجیل مرقس، اصحاح 10، ص 157، رقم 15.
[2] انجیل متّی، اصحاح 18، ص 87، رقم 3.
[3] انجیل متّی، اصحاح 5، ص 48، رقم 20.
[4] همان، اصحاح 7، ص 56، رقم 21.
[5] انجیل لوقا، اصحاح 6، ص 20، رقم 21.
[6] انجیل متّی، اصحاح 13 / 75 و 76 / 47 / - 50.
[7] بحارالانوار، ج 52، ص 307، ح 82.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۹
عباس البوعبادی

ملکوت خداوند و حکومت الهی در روی زمین، و به تعبیری دیگر حکومت عدل جهانی توحیدی آرزوی هر انسان و مجتمع بشری است، و لذا انبیای الهی از آن جمله حضرت مسیح‌علیه السلام به آن اشاره کرده‌اند:
حضرت مسیح‌علیه السلام می‌فرماید:«مثل ملکوت آسمان‌ها همانند گنجی است که در مزرعه‌ای مدفون شده و شخصی آن را می‌یابد، و سپس آن را دوباره مدفون می‌کند. آن‌گاه از شدت خوشحالی‌اش مدتی می‌گذرد، بعد تمام ملک خود را می‌فروشد و با آن آن مزرعه را می‌خرد...»[1]
و نیز از او نقل شده که فرمود: «مثل ملکوت آسمان‌ها همانند تاجری است که به دنبال لؤلؤ گران‌بها می‌گردد، چون لؤلؤی نفیس می‌یابد می‌رود و تمام اموال و املاک خود را می‌فروشد و آن را می‌خرد».[2]



پی نوشت:

[1] انجیل متّی، اصحاح 13، ص 75، رقم 44.
[2] همان، اصحاح 75، ص 45، رقم 46.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۷
عباس البوعبادی

از روایات اسلامی استفاده می‌شود که حضرت مسیح‌علیه السلام بعد از فرود آمدن از آسمان به نبوّت پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله ایمان آورده و مطابق دستورات او حکم خواهد نمود.
سمره از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود:«عیسی بن مریم فرود خواهد آمد در حالی که تصدیق کننده محمّد و بر ملّت او خواهد بود...».[1]
خطّابی در «معالم السنن» هنگام ذکر حدیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله که عیسی خوک را می‌کشد می‌گوید: «این حدیث دلیل بر وجوب کشتن خوک‌ها است و نیز دلیل بر این است که عین خوک نجس است، و این‌که عیسی خوک را مطابق شریعت پیامبر ما محمّدصلی الله علیه وآله خواهد کشت؛ زیرا نزول او در آخرالزمان بوده و شریعت اسلامی باقی است».[2]
عبدالوهاب عبدالسلام می‌گوید: «عیسی از آسمان به امر خدا فرود می‌آید در حالی که اوصاف نبوت در او پدیدار است، جز آن‌که تابع شریعت محمّدصلی الله علیه وآله و حاکمی از حاکمان این امت و تجدید کننده امر دین این امت خواهدبود؛ زیرا محمدصلی الله علیه وآله خاتم انبیا و شریعت او خاتم شرایع است. و خداوند سبحان عهد و میثاق را از تمام انبیا گرفته که از محمدصلی الله علیه وآله پیروی کرده و او را در صورتی که هنگام بعثت او زنده بودند یاری کنند...».[3]



پی نوشت:

[1] مسنداحمد، ج 5، ص 13، المعجم الکبیر، ج 7، ص 221.
[2] معالم السنن، ج 4، ص 321، ح 1703.
[3] المسیح المنتظر و نهایة العالم، عبدالوهّاب عبدالسلام، ص 240.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۵
عباس البوعبادی

گرچه تمام امّت‌ها از جمله مسلمانان و مسیحیان معتقد به ظهور منجی جهانی در پایان تاریخ می‌باشند ولی در این‌که رهبری این قیام و نهضت جهانی از آنِ چه کسی است اختلاف دارند:
1 - برخی معتقدند که مهدی و مسیح دو لقب برای یک شخص است. آنان می‌گویند: رهبر حکومت عدل جهانی توحیدی از آنجا که یک نفر است، لذا او کسی است که در اسلام او را مهدی نامیدند و یهود و نصارا او را مسیح می نامند و دیگران نیز هرکدام نامی را بر او گذاشته‌اند.
2 - احتمال دیگر این‌که بگوییم منجی جهان همان مسیح عیسی فرزند مریم است که از او به مهدی نیز تعبیر شده است.
3 - احتمال سوم آن است که بگوییم: منجی جهان کسی غیر از حضرت مهدی علیه السلام از ذریه پیامبرصلی الله علیه وآله نیست و حضرت عیسی با او در این امر مهمّ همکاری کرده و تشریک مساعی می‌کند.
نقد احتمال اول
این احتمال در ظاهر چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا همان‌گونه که قبلاً هم اشاره شدبا مراجعه به اناجیل پی می‌بریم که شخصی به نام «فرزند انسان» تأسیس حکومت جهانی کرده و حضرت مسیح‌علیه السلام نیز در برپایی آن سهیم شده و دخالت خواهد نمود. یعنی در حقیقت دو شخصیت در این ماجرا دخالت دارند، ولی در طول یکدیگر، به این معنا که رهبری برای حضرت مهدی علیه السلام است و حضرت عیسی‌علیه السلام نیز در این زمینه او را مساعدت خواهد کرد.
نقد احتمال دوم
احتمال دوم این بود که معتقد شویم منجی جهانی عیسی بن مریم است و اگر در روایات اسلامی از او به مهدی تعبیر شده به عنوان لقب حضرت مسیح است.
برای این احتمال نیز مؤیّداتی را ذکر کرده‌اند از قبیل:
1 - لفظ مسیح که از القاب حضرت عیسی‌علیه السلام به شمار می‌آید به معنای نجات بخشی است.
2 - در انجیل متّی درباره حضرت مسیح‌علیه السلام آمده که او طول عمر داشته و در آخرالزمان ظهور خواهدکرد. و این چیزی است که با روایات اسلامی سازگاری دارد.
3 - در برخی از روایات اسلامی تصریح شده که مهدی همان عیسی بن مریم است.
ولی این احتمال با هر سه مؤیّداتش صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا:
اولاً: نامگذاری حضرت عیسی‌علیه السلام به «مسیح» دلالت بر استقلال او در امر حکومت عدل جهانی ندارد. لذا در لقب دادن حضرت عیسی‌علیه السلام به «مسیح» کافی است که از آن جهت باشد که او در این امر مهمّ مشارکت دارد.
ثانیاً: نام «مسیح» بر حضرت عیسی‌علیه السلام بعد از عروج او به آسمان‌ها از ناحیه صاحبان اناجیل گذاشته شد و قرآن نیز به جهت شهرت موجود در آن عصر از این لقب برای حضرت عیسی‌علیه السلام استفاده کرده است.
ثالثاً: این‌که عمر حضرت مسیح‌علیه السلام طولانی شده و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد دلالت بر استقلال او در تأسیس حکومت عدل جهانی توحیدی ندارد بلکه با تشریک مساعی او با حضرت مهدی علیه السلام سازگاری است.
رابعاً: در توضیح حدیث «لامهدیّ الّا عیسی بن مریم» می‌گوییم: این حدیث را ابن ماجه به سندش از انس نقل کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «ولا مهدیّ إلّا عیسی بن مریم»؛[1] «و مهدی جز عیسی بن مریم نیست».
در جواب از این حدیث می‌گویم:
1 - بسیاری از صحابه که احادیث مهدویت را از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده‌اند مهدیّ را از ذرّیه رسول خداصلی الله علیه وآله می‌دانند.
2 - این حدیث مورد اعراض علمای حدیث و متکلّمین بوده و هیچ کسی به آن استناد نکرده است.
3 - خود ابن ماجه در سنن خود حدیث «المهدیّ حقّ وهو من ولد فاطمة»؛ «مهدی حقّ است و او از اولاد فاطمه است» را نیز نقل کرده است.[2]
4 - ابن قیّم جوزیه این حدیث را در «المنار المنیف» نقل کرده و به طور مبسوط آن را تضعیف نموده است.[3] حاکم نیشابوری نیز که این حدیث را نقل کرده از روی تعجب بوده نه آنکه به جهت مطابقتش با شروط شیخین آن را نقل کرده باشد.[4]
ذهبی می‌گوید: «... حدیث (و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم) خبری است منکر که ابن ماجه آن را نقل کرده است».[5]
قرطبی می‌گوید: «حدیث - و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم - معارض با احادیث این باب است. آن‌گاه می‌گوید: احادیثی که نصّ بر خروج مهدی از عترت پیامبر و از اولاد فاطمه‌علیهم السلام است ثابت بوده و اصحّ از این حدیث است، پس حکم، مطابق احادیث خروج مهدی از اولاد فاطمه است نه احادیث دیگر».[6]
5 - این حدیث را طبرانی نیز با سند خود از ابی‌امامه نقل کرده ولی در متن آن جمله (و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم) نیامده است.[7]
6 - روایات خروج مهدی از اولاد فاطمه‌علیهم السلام متواتر است، و همان گونه که در جای خود اشاره شد عده زیادی به تواتر آن تصریح کرده‌اند، ولی حدیث (و لامهدی الاّ عیسی بن مریم) بر فرض صحّت سند، خبر واحد است، و هنگام تعارض، خبر متواتر مقدم می‌باشد. و نیز مشهور بین مسلمین در طول تاریخ اسلام، ظهور شخصی از اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله و از اولاد فاطمه‌علیهم السلام است، این شهرت می‌تواند مرجّح احادیث مهدویت اسلامی باشد.
ابوالفیض غماری نیز درصدد پاسخ به حدیث فوق برآمده و با هشت اشکال به آن پاسخ گفته است.[8]
قوّت احتمال سوم
از بین این سه احتمال، احتمال سوّم قوی‌تر به نظر می‌رسد، و آن این‌که بگوییم: رهبری حکومت عدل جهانی توحیدی برای حضرت مهدی‌علیه السلام است، گرچه حضرت عیسی‌علیه السلام نیز در این راستا همکاری گسترده‌ای با آن حضرت دارد. این احتمال مؤیّداتی نیز دارد:
1 - حضرت مهدی‌علیه السلام وارث شرعی طرح کامل برای حکومت عدل توحیدی است که رسول خدا محمد مصطفی‌صلی الله علیه وآله برای بشریّت به ارث گذاشته است.
2 - مطابق برخی از روایات اسلامی، حضرت مسیح‌علیه السلام از این‌که امام جماعت را بعد از فرود آمدنش از آسمان برعهده می‌گیرد امتناع می‌کند، و امامت را به فردی از افراد امت اسلامی واگذار می‌کند، این خود دلیل بر آن است که رهبری نهضت جهانی با حضرت مسیح‌علیه السلام نیست.
3 - خلاف حکمت الهی است دینی که نسخ شده به توسّط رهبرش دوباره اجرا شود، در حالی که رهبری از رهبران دین زنده و ناسخ وجود داشته باشد.
4 - مطابق آنچه که قبلاً اشاره شد از اناجیل استفاده می‌شود که حضرت عیسی‌علیه السلام به کمک «فرزند انسان» می‌آید و در ملکوت خدا که به دست او برپا خواهدشد سهیم می‌شود و او کسی غیر از حضرت مهدی‌علیه السلام نیست.



پی نوشت:

[1] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1340، ح 4039.
[2] همان، ص 1368، ح 4086.
[3] المنار المنیف، ص 130، ح 325.
[4] مستدرک حاکم، ج 4، ص 441.
[5] تهذیب التهذیب، ج 9، ص 125، رقم 202، ترجمه محمّد بن خالد جندی.
[6] التذکرة، قرطبی، ج 2، ص 701.
[7] المعجم الکبیر، ج 8، ص 214، ح 7757.
[8] ابراز الوهم المکنون، ص 538.

جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹
عباس البوعبادی

پیروان ادیان سه گانه آسمانی (یهودیان، مسیحیان و مسلمانان) بر این باورند که آینده‌ی نهایی مسیر زندگی انسان خاکی، پیروزی ایمان بر کفر، حاکمیت حق و علم و عدالت اجتماعی و عبادت خدای متعال، وراثت زمین به صالحان، پایان خرافات و گمراهی و ستم و تمامی گونه‌های انحراف است. و نیز اتفاق دارند شخصی که خداوند عهد و پیمانش را به دست او تحقق می‌بخشد از فرزندان ابراهیم است، و شریعتی که بدان حکومت می‌کند آیین موسی نیست، بلکه دین پیامبری است که خداوند در آخرالزمان وی را مبعوث کند و امّی‌ها یعنی اهالی مکه (امّ القری) منتظر اویند.
در قرآن کریم آمده است: « وَلَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»؛[1] «و ما بعد از تورات، در زبور داود نوشتیم (و در کتب انبیای پیشین وعده دادیم) که بندگان نیکوکار من، مُلک زمین را وارث و متصرّف خواهند شد».



پی نوشت:

[1] سوره انبیاء، آیه 105.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۸
عباس البوعبادی