مرجع سرفصل منجی در ادیان سفیران موعود

منجی در ادیان

بایگانی

گرچه تمام امّت‌ها از جمله مسلمانان و مسیحیان معتقد به ظهور منجی جهانی در پایان تاریخ می‌باشند ولی در این‌که رهبری این قیام و نهضت جهانی از آنِ چه کسی است اختلاف دارند:
1 - برخی معتقدند که مهدی و مسیح دو لقب برای یک شخص است. آنان می‌گویند: رهبر حکومت عدل جهانی توحیدی از آنجا که یک نفر است، لذا او کسی است که در اسلام او را مهدی نامیدند و یهود و نصارا او را مسیح می نامند و دیگران نیز هرکدام نامی را بر او گذاشته‌اند.
2 - احتمال دیگر این‌که بگوییم منجی جهان همان مسیح عیسی فرزند مریم است که از او به مهدی نیز تعبیر شده است.
3 - احتمال سوم آن است که بگوییم: منجی جهان کسی غیر از حضرت مهدی علیه السلام از ذریه پیامبرصلی الله علیه وآله نیست و حضرت عیسی با او در این امر مهمّ همکاری کرده و تشریک مساعی می‌کند.
نقد احتمال اول
این احتمال در ظاهر چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا همان‌گونه که قبلاً هم اشاره شدبا مراجعه به اناجیل پی می‌بریم که شخصی به نام «فرزند انسان» تأسیس حکومت جهانی کرده و حضرت مسیح‌علیه السلام نیز در برپایی آن سهیم شده و دخالت خواهد نمود. یعنی در حقیقت دو شخصیت در این ماجرا دخالت دارند، ولی در طول یکدیگر، به این معنا که رهبری برای حضرت مهدی علیه السلام است و حضرت عیسی‌علیه السلام نیز در این زمینه او را مساعدت خواهد کرد.
نقد احتمال دوم
احتمال دوم این بود که معتقد شویم منجی جهانی عیسی بن مریم است و اگر در روایات اسلامی از او به مهدی تعبیر شده به عنوان لقب حضرت مسیح است.
برای این احتمال نیز مؤیّداتی را ذکر کرده‌اند از قبیل:
1 - لفظ مسیح که از القاب حضرت عیسی‌علیه السلام به شمار می‌آید به معنای نجات بخشی است.
2 - در انجیل متّی درباره حضرت مسیح‌علیه السلام آمده که او طول عمر داشته و در آخرالزمان ظهور خواهدکرد. و این چیزی است که با روایات اسلامی سازگاری دارد.
3 - در برخی از روایات اسلامی تصریح شده که مهدی همان عیسی بن مریم است.
ولی این احتمال با هر سه مؤیّداتش صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا:
اولاً: نامگذاری حضرت عیسی‌علیه السلام به «مسیح» دلالت بر استقلال او در امر حکومت عدل جهانی ندارد. لذا در لقب دادن حضرت عیسی‌علیه السلام به «مسیح» کافی است که از آن جهت باشد که او در این امر مهمّ مشارکت دارد.
ثانیاً: نام «مسیح» بر حضرت عیسی‌علیه السلام بعد از عروج او به آسمان‌ها از ناحیه صاحبان اناجیل گذاشته شد و قرآن نیز به جهت شهرت موجود در آن عصر از این لقب برای حضرت عیسی‌علیه السلام استفاده کرده است.
ثالثاً: این‌که عمر حضرت مسیح‌علیه السلام طولانی شده و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد دلالت بر استقلال او در تأسیس حکومت عدل جهانی توحیدی ندارد بلکه با تشریک مساعی او با حضرت مهدی علیه السلام سازگاری است.
رابعاً: در توضیح حدیث «لامهدیّ الّا عیسی بن مریم» می‌گوییم: این حدیث را ابن ماجه به سندش از انس نقل کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «ولا مهدیّ إلّا عیسی بن مریم»؛[1] «و مهدی جز عیسی بن مریم نیست».
در جواب از این حدیث می‌گویم:
1 - بسیاری از صحابه که احادیث مهدویت را از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل کرده‌اند مهدیّ را از ذرّیه رسول خداصلی الله علیه وآله می‌دانند.
2 - این حدیث مورد اعراض علمای حدیث و متکلّمین بوده و هیچ کسی به آن استناد نکرده است.
3 - خود ابن ماجه در سنن خود حدیث «المهدیّ حقّ وهو من ولد فاطمة»؛ «مهدی حقّ است و او از اولاد فاطمه است» را نیز نقل کرده است.[2]
4 - ابن قیّم جوزیه این حدیث را در «المنار المنیف» نقل کرده و به طور مبسوط آن را تضعیف نموده است.[3] حاکم نیشابوری نیز که این حدیث را نقل کرده از روی تعجب بوده نه آنکه به جهت مطابقتش با شروط شیخین آن را نقل کرده باشد.[4]
ذهبی می‌گوید: «... حدیث (و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم) خبری است منکر که ابن ماجه آن را نقل کرده است».[5]
قرطبی می‌گوید: «حدیث - و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم - معارض با احادیث این باب است. آن‌گاه می‌گوید: احادیثی که نصّ بر خروج مهدی از عترت پیامبر و از اولاد فاطمه‌علیهم السلام است ثابت بوده و اصحّ از این حدیث است، پس حکم، مطابق احادیث خروج مهدی از اولاد فاطمه است نه احادیث دیگر».[6]
5 - این حدیث را طبرانی نیز با سند خود از ابی‌امامه نقل کرده ولی در متن آن جمله (و لا مهدی الاّ عیسی بن مریم) نیامده است.[7]
6 - روایات خروج مهدی از اولاد فاطمه‌علیهم السلام متواتر است، و همان گونه که در جای خود اشاره شد عده زیادی به تواتر آن تصریح کرده‌اند، ولی حدیث (و لامهدی الاّ عیسی بن مریم) بر فرض صحّت سند، خبر واحد است، و هنگام تعارض، خبر متواتر مقدم می‌باشد. و نیز مشهور بین مسلمین در طول تاریخ اسلام، ظهور شخصی از اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله و از اولاد فاطمه‌علیهم السلام است، این شهرت می‌تواند مرجّح احادیث مهدویت اسلامی باشد.
ابوالفیض غماری نیز درصدد پاسخ به حدیث فوق برآمده و با هشت اشکال به آن پاسخ گفته است.[8]
قوّت احتمال سوم
از بین این سه احتمال، احتمال سوّم قوی‌تر به نظر می‌رسد، و آن این‌که بگوییم: رهبری حکومت عدل جهانی توحیدی برای حضرت مهدی‌علیه السلام است، گرچه حضرت عیسی‌علیه السلام نیز در این راستا همکاری گسترده‌ای با آن حضرت دارد. این احتمال مؤیّداتی نیز دارد:
1 - حضرت مهدی‌علیه السلام وارث شرعی طرح کامل برای حکومت عدل توحیدی است که رسول خدا محمد مصطفی‌صلی الله علیه وآله برای بشریّت به ارث گذاشته است.
2 - مطابق برخی از روایات اسلامی، حضرت مسیح‌علیه السلام از این‌که امام جماعت را بعد از فرود آمدنش از آسمان برعهده می‌گیرد امتناع می‌کند، و امامت را به فردی از افراد امت اسلامی واگذار می‌کند، این خود دلیل بر آن است که رهبری نهضت جهانی با حضرت مسیح‌علیه السلام نیست.
3 - خلاف حکمت الهی است دینی که نسخ شده به توسّط رهبرش دوباره اجرا شود، در حالی که رهبری از رهبران دین زنده و ناسخ وجود داشته باشد.
4 - مطابق آنچه که قبلاً اشاره شد از اناجیل استفاده می‌شود که حضرت عیسی‌علیه السلام به کمک «فرزند انسان» می‌آید و در ملکوت خدا که به دست او برپا خواهدشد سهیم می‌شود و او کسی غیر از حضرت مهدی‌علیه السلام نیست.



پی نوشت:

[1] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1340، ح 4039.
[2] همان، ص 1368، ح 4086.
[3] المنار المنیف، ص 130، ح 325.
[4] مستدرک حاکم، ج 4، ص 441.
[5] تهذیب التهذیب، ج 9، ص 125، رقم 202، ترجمه محمّد بن خالد جندی.
[6] التذکرة، قرطبی، ج 2، ص 701.
[7] المعجم الکبیر، ج 8، ص 214، ح 7757.
[8] ابراز الوهم المکنون، ص 538.

جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۷
عباس البوعبادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی