مرجع سرفصل منجی در ادیان سفیران موعود

منجی در ادیان

بایگانی

اعتقاد به منجی بزرگ جهانی که زود است ظهور کرده و عدل و داد را در سرتاسر گیتی منتشر سازد و اهداف تمام انبیای الهی را پیاده کند، عقیده‌ای است و فراگیر که تمام ملت‌ها و صاحبان ادیان آسمانی و شبه دینی و غالب گروه‌ها و جمعیت‌ها آن را قبول دارند، از باب نمونه:
1 - یهود ایمان دارد که عزیر پیامبر یا منحاس بن عازربن هارون ظهور خواهدکرد.
2 - مسیحیان معتقد به بازگشت حضرت عیسی‌علیه السلام هستند.
3 - زردشتیان می‌گویند: بهرام شاه باز می‌گردد و لذا به انتظار او نشسته‌اند.
4 - هندوها معتقد به بازگشت فیشنوا شده‌اند.
5 - بودایی‌ها می‌گویند که دوباره بودا بازمی گردد.
همان‌گونه که این عقیده در مصر قدیم و نزد مغولان و چینی‌ها نیز رایج بوده است.
ایرانیان باستان نیز معتقد بودند که مردی شجاع از آنان به نام «گرزاسپه» زنده است و در کمال سلامتی به حیات خود ادامه می‌دهد و صد هزار ملک او را حفظ می‌کند تا قبل از قیامت برای اصلاح عالم ظهور نماید. و برخی از ایرانیان نیز معتقد بودند که «کیخسرو» بعد از تنظیم امور مملکت و استحکام ارکان دولت، حکومت را به فرزندش تفویض نمود و خودش به غاری پناه برد و در آن آرمید تا هنگامی که ظهور کرده و کافران را در عالم هلاک سازد.
همان‌گونه که طائفه‌ای از پرتغالی‌ها معتقدند که حاکمی از حاکمانشان به نام «سَبَستیانوس» که الآن از چشمان همه غائب است در آخرالزمان خروج کرده و جمیع عالم را مسخّر خود خواهد کرد، و در آن هنگام در عالم دین واحد و رهبری واحد خواهد بود.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۷
عباس البوعبادی

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملّتی اختصاص ندارد.از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتی خود مایلند روزی فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبری الهی و آسمانی و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانی و نا امنی و تیره روزی خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگی شرافتمندانه ای نایل آیند.به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحی - که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهای ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی واقعی بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهی در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایی داده اند.در این زمینه، یکی از نویسندگان معروف چنین می نویسد:«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعی است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّی است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل می دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوی وقتی که از همه نا امید می شود، و می بیند که با وجود این همه ترقّیات فکری و علمی شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بی خبر، روز به روز خود را به سوی فساد و تباهی می کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دوری می جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچی می کند; بنا به فطرت ذاتی خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ می شود، و از او برای رفع ظلم و فساد یاری می جوید.از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوی یک مصلح بزرگ جهانی در دلهای خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتی و یهودی و مسیحی و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب های قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتّی در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّی مکزیک و نظایر آنها نیز می توان یافت».آری! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی در پایان جهان، یکی از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسی است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانی، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامی پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب های الحادی، همه و همه بدان عقیده دارند.ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدی موعود منتظر (علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده های محروم، وی را «مصلح جهانی» یا «مصلح غیبی»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانی» و یا «منجی اعظم» می نامند; ولی در باره اوصاف کلّی، برنامه های اصلاحی، تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.جالب توجّه این که حتّی در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهی از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانی» درسطح وسیعی مطرح گردیده است:«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه ای که در تمام مسایل علمی نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکی از مهمترین مسایل حیاتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است».آری! امروز بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژی، زندگی ماشینی، رقابت های نا سالم نظامی، بازیهای خطرناک سیاسی، و احساس یأس و نا امیدی در بین جوامع بشری برای رهایی از اوضاع نا بسامان کنونی، تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی لازم و ضروری است.بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که می پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانی در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و می کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومی مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّی مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۴
عباس البوعبادی

مقصود ما در اینجا ترسیم خطوط کلی موجود قبل از عصر اسلام برای روز موعود است. به این معنا، بشریت از زمانی که پا به عرصه فرهنگ و شعور و درک گذاشت چگونه با این عقیده و فکر یعنی اعتقاد به ظهور منجی انس گرفت.
با تأمّلی در خلقت انسان و بشریت پی می‌بریم که بازگشت ترسیم خطوط الهی برای روز موعود به شروع خلقت است؛ زیرا روز موعود هدف و غرض خلقت به حساب آمده است. یعنی هدف از خلقت آن است که عموم بشریت به کمال مطلوب خود در سطح گسترده برسد. ولی بشر در ابتدای امرش دو شرط از شرایط اصلی این هدف و به تعبیری دیگر تطبیق عدل کامل به معنای گسترده آن را نداشته است: یکی شناخت حقیقی مفهوم کامل عدل و دیگری آمادگی برای فداکاری در راه پیاده کردن آن بعد از شناخت کامل.
انبیای الهی در طول تاریخ بشریّت درصدد برآمدند تا مردم را به این دو امر رسانده و به آن آگاه سازند. یعنی هم در ناحیه نظری، سطح فرهنگ و فکر آنان را بالا ببرند تا عدل کامل را درک نمایند و هم از ناحیه عملی، سیر بشر همراه با تعلیمات انبیا، مردم را آماده فداکاری برای پیاده کردن اهداف آنان نماید.
انبیای الهی در ضمن انجام وظیفه خود در این دو مورد، مردم را به هدف اساسی از خلقت که در روز موعود تحقق پیدا می‌کند گوشزد کرده‌اند. لذا قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»؛(3) «در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»
و نیز می‌فرماید: « وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»؛(4) «ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!»
و نیز می‌فرماید: « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»؛(5) «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!»
انبیای الهی گرچه سعی بلیغ برای تحقق این دو شرط اساسی به جهت نزدیک شدن به هدف نمودند ولی به جهت بلندی و ارزش هدف و پایین بودن سطح فکری مردم عصر خود نتوانستند مردم را نسبت در آن دو امر به فعلیّت برسانند.
در مورد امر اول مشاهده می‌کنیم که چون مردم معنای صحیح عدل کلّی را نمی‌فهمیدند لذا انبیاء طرحی جامع برای پیاده شدن آن از خود به جای نگذاشته‌اند. و بدین جهت، هدف انبیای الهی قبل از حضرت موسی‌علیه السلام تنها نهادینه کردن اصل این عقیده بوده و چندان تعالیم عملی و شرعی از خود به جای نگذاشته‌اند. آری، از زمان حضرت موسی‌علیه السلام شروع تبیین و توضیح شرایع تفصیلی است که اوج آن در شریعت اسلامی محمّدی‌صلی الله علیه وآله است تا سطح فکر بشر را بالا برده و شرط اساسی اول را بفهمند.
در تأیید این مطلب مشاهده می‌کنیم که شرایع قبل از اسلام عموماً یا غالباً شرایع اقلیمی و قومی بوده است برخلاف دین اسلام که برای عموم بشر فرستاده شده است.
در مورد شرط دوم نیز ملاحظه می‌کنیم که بشریت تاکنون اعلام آمادگی برای پیاده شدن حکومت عدل جهانی را از خود نشان نداده‌اند، همان‌گونه که از عملکرد و پرونده بشریت در طول تاریخ استفاده می‌شود.
حضرت نوح 950 سال قوم خود را به ایمان و عمل صالح دعوت کرد ولی به جز افراد اندکی به او ایمان نیاوردند. خداوند سبحان در این باره از قول حضرت نوح‌علیه السلام می‌فرماید: « رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَهاراً* فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاَّ فِراراً وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً»؛(6) «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوی تو) دعوت کردم. اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنان نیفزود. و من هر زمان آن‌ها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند) تا آن‌ها را بیامرزی،، انگشتان خویش را در گوش‌هایشان قرار داده و لباس‌هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند».
حضرت ابراهیم‌علیه السلام بعد از دعوت مردم به توحید و مجاهدات فراوان در این راه در آخر، قوم او جمع شده و او را در آتش افکندند.
قوم حضرت موسی‌علیه السلام با آن همه مجاهدات که حضرت برای هدایت آن‌ها به خرج داد بعد از آنکه از آنان خواست که به فلسطین رفته و با فداکاری بر دشمن غلبه کنند به حضرت عرض کردند: « فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ»(7)؛ «تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته‌ایم».
از اینجا چنین نتیجه می‌گیریم که قبل از اسلام، کوشش فراوانی در راه نزدیک شدن اهداف خلقت و حکومت عدل جهانی شد ولی این کوشش به سرانجام نرسید ولی با اسلام ادامه پیدا کرد.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳
عباس البوعبادی

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

ببینید دوستان ...

کشتی ای را در دریایی طوفانی در نظر بگیرید. در یک فرض ممکن است افراد این کشتی باور کنند که اطرافشان تا هزاران فرسنگ، هیچ ساحل نجاتی وجود ندارد و توشه ی اندکی همراه دارند؛ به راستی آنان چه خواهند کرد؟ آیا هیچ تصور می شود که حرکتی کنند؟ نه؛ چون پذیرفته اند که مرگشان حتمی است!!

فرض دیگر این است که افراد آن کشتی، به یقین بدانند که در نزدیکی شان، ساحل امن و نجاتی وجود دارد. این افراد چه می کنند؟ قطعاً اینها تلاش می کنند تا خود را به ساحل برسانند.

همین قدر که امید در دل انسان به وجود آمد، مرگ سایه خود را جمع می کند و کنار می رود. امید موجب می شود، انسان تلاش و حرکت کند، پیش برود، مبارزه کند و زنده بماند.

مَثَلِ بشریت، در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مَثَلِ همان سرنشینان کشتی طوفان زده است که همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرتمندان، ستمگران وحکمرانان بوده است.

دسته ای نجات را آرزویی دست نیافتنی تلقی کرده و گروهی با استفاده از آموزه های دینی، آن را وعده ای الهی و تخلف ناپذیر انگاشته اند. گروهی در راه برون رفت از آن مجاهدت کرده و عده ای سر تسلیم فرود آورده اند.

باورداشت موعود منجی – که در آموزه های اسلام با عنوان « مهدویت » مطرح شده – همان اعتقاد به وجود ساحل نجاتی است که انسان های گرفتار را به آینده ای روشن و سرشار از آرامش و آسایش نوید می دهد.

مهدویت، فکر و اندیشه ای است که آثار اجتماعی فراوانی دارد، مهمترین آنها، از بین بردن یأس و ناامیدی از پیکره اجتماع است. مهدویت؛ یعنی، امیدواری به آینده ای روشن و پیامی رهایی بخش به بشر سرخورده و ستم دیده و اینکه روزی یک مرد الهی خواهد آمد و آنچه مردم بدان امید دارند، تحقق خواهد بخشید.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۷
عباس البوعبادی

در هر بخشی پیش از پرداختن به مسائل آن، باید به ضرورت و بایستگی آن توجه کرد، تا با انگیزه ی قوی و توان کافی وارد شد.

«اعتقاد» بنیان اصلی زندگی است؛ یعنی، آنچه را که انسان در میان عمل انجام می دهد، بی تردید به ساختار اعتقادی او بر می گردد. از این رو اگر انسان دارای اعتقاد صحیح و مستحکم با شد، در صحنه عمل گرفتار لغزش و دو دلی نخواهد شد. مهمترین چیزی که به اعتقاد درست شکل می دهد، معرفت است.

عقیده به مصلح کل اختصاص به شیعه یا مسلمانان ندارد، بلکه تمام ادیان و مذاهب آسمانی در این عقیده مشترکند. پیروان همه ی ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی که جهان، را فساد و بیدادگری و بی دینی فرا گرفته، نجات دهنده ای بزرگ طلوع می کند؛ این نوید خوش را نه تنها در تمام کتاب هایی که به عنوان کتاب آسمانی باقی مانده مانند: کتاب زند و پازند، کتاب جاماسبنامه که از کتابهای مقدس زرتشتیان هستند، کتاب تورات و ملحقات آن که کتاب مقدس یهود شمرده می شود و کتاب انجیل عیسویان، می توان پیدا کرد، بلکه در کتاب های مقدس براهمه و بودائیان نیز کم و بیش دیده می شود.

اساسا نباید مهدی و نجات دهنده ی جهان را به یک ملت معینی اختصاص دهیم، زیرا او می آید که با عناوین اختلاف انگیز مانند: این نژاد و آن نژاد، این دین و آن دین، این ملت و آن ملت، این کشور و آن کشور، مبارزه کند، بنابراین، باید او را مهدی موعود جهانیان شمرد. او نجات دهنده حزب خدا پرستان است و پیروزی او پیروزی تمام انبیاء و مردان بزرگ الهی است.

به اعتقاد ما شیعیان مصلح کل با تمام خصوصیات در منابع دینی و تاریخی معرفی شده است و او فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می باشد و بدست آن بزرگوار دولت حق تشکیل خواهد شد، دولت عدل اسلامی و او مظهر عدل الهی می باشد، برای ساختن دنیایی جدای از همه تبعیض ها و امتیاز خواهی ها، دورانی شیرین و جذاب همراه با مهر و برادری. امام زمان علیه السلام منادی ارزشهای والای الهی و اسلامی است، بشر در دولت حق مزه ی شیرین معارف و عبودیت بندگی را احساس خواهد کرد، موانع رشد از سر راه بشر برداشته خواهد شد و تازه اول دوران نیکو زیستن است.


«  وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُور مِن بَعدِ الذِّکر اِنَّ الاَرض یَرِثُِهاعِبادیَ الصّالِحُون---- انبیاء / 105»

به بیان قرآن کریم در ایه ی فوق بالاخره دنیای پرمخاطره و همراه سردرگمی و بی سر و سامانی بسر خواهد آمد و مصلحی بزرگ از تبار حضرت علی و حضرت زهرا علیهم السلام ظهور پیدا خواهد کرد و بشر را به درجات عالی انسانی خواهد رساند. کار بزرگ اصلاح جان و جامعه انسانی بدست زبده آفاق حضرت ولی عصر علیه السلام اتفاق خواهد افتاد ان شاء الله. 



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۶
عباس البوعبادی

امام مهدی علیه‌السلام دوازدهمین پیشوای معصوم ما، فرزند پیشوای یازدهم، امام حسن عسکری علیه‌السلام است. 

امام رضا علیه‌السلام فرموده‌اند: «الخلف الصالح من ولد إبی محمد الحسن بن علی و هو صاحب الزمان و هو المهدی»؛[۱] 

«خلف صالح، از فرزندان ابو محمد حسن‌بن‌علی علیه‌السلام است. او، صاحب الزمان است و اوست مهدی.»

از ابی‌غانم خادم نقل شده است که گفت: ولد لابی‌محمد ولد فسماه محمداً فعرضه علی أصحابه یوم الثالث و قال: «هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الذی تمتد الاعناق بالانتظار. فإذا امتلأت الارض جوراً و ظلماً، خرج، فملاها قسطاً و عدلاً؛ 

برای ابو‌محمد( امام حسن عسکری علیه‌السلام) فرزندی به‌دنیا آمد که نامش را م ح م د گذاشت. او را روز سوم، به یاران خویش نشان داد و فرمود: «بعد از من، او صاحب شماست. او جانشین من است. او همان قائم است که همه انتظارش را می‌کشند. پس هرگاه زمین پر از جور و ظلم شد، ظهور می‌کند و زمین را پر از قسط و عدل می‌کند».[۲]

مادر آن حضرت ملکه رومی، نرجس خاتون است که «سوسن»، «صیقل» و «ریحانه نیز نامیده می‌شود، ایشان از طرف پدر، دختر «یشوعا»، پسر قیصر روم شرقی است و از طرف مادر به شمعون از یاران حضرت مسیح و وصی او می‌رسد. او در سال ۲۶۱هـ.ق. و به روایت دیگر، پیش از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منور امام حسن عسکری علیه‌السلام است.[۳] 

اینکه امام مهدی علیه‌السلام از خاندان و ذریه پیامبر اکرم است امری حتمی و مسلم است و در این رابطه ۳۸۹ حدیث در کتاب «منتخب‌الاثر» مورد بررسی قرار گرفته. ۴۰۶ روایت نیز در «منتخب‌الاثر» آمده که دلالت بر این دارد که مهدی علیه‌السلام از دودمان علی و زهرا علیهما‌السلاماست.[۴]

بنابراین نسب آن حضرت کاملاً مشخص و معلوم است و مسلم است که او از تبار حسین علیه‌السلام است و در این مورد ۱۴۸ حدیث در کتاب ارزشمند منتخب‌الاثر نقل شده است.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

• حدیث بعد از میلاد، سیّد مجتبی بحرینی.

• مولود مسعود یا مهدی موعود، محمدباقر شریعت‌پناه اصفهانی.

• آن سوی شب، سعید آل‌رسول.

• امام مهدی آخرین یادگار الهی، حسین استاد ولی

• نسب الامام المهدی، عزّالدین رضا نژاد.

• منتخب الاثر، صافی گلپایگانی. 

• مهدی منتظر، تجلیل تبریزی.



پی‌نوشت‌ها 

۱. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۴3، ح31.

۲. همان، ص۵. ۳

. ریاحین الشریعة، ذبیح‌الله محلاتی، ج3، ص2۵.

۴. ر.ک: منتخب‌الاثر، لطف‌الله صافی، باب سوم، فصل ششم. 


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۴
عباس البوعبادی